کد مطلب:330064 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:332

گوش به دعای مادر
گوش به دعای مادر

در آن شب، همه اش به كلمات مادرش- كه در گوشه ای از اتاق رو به طرف قبله كرده بود- گوش می داد. ركوع و سجود و قیام و قعود مادر را در آن شب، كه شب جمعه بود، تحت نظر داشت. با اینكه هنوز كودك بود، مراقب بود ببیند مادرش كه اینهمه درباره مردان و زنان مسلمان دعای خیر می كند و یك یك را نام می برد و از خدای بزرگ برای هر یك از آنها سعادت و رحمت و خیر و بركت می خواهد، برای شخص خود از خداوند چه چیزی مسألت می كند؟.

امام حسن آن شب را تا صبح نخوابیده و مراقب كار مادرش صدّیقه مرضیه علیهاالسلام بود و همه اش منتظر بود كه ببیند مادرش درباره خود چگونه دعا می كند و از خداوند برای خود چه خیر و سعادتی می خواهد؟.

شب صبح شد و به عبادت و دعا درباره دیگران گذشت و امام حسن حتی یك كلمه نشنید كه مادرش برای خود دعا كند. صبح به مادر گفت: «مادرجان! چرا من هرچه گوش كردم تو درباره دیگران دعای خیر كردی و درباره خودت یك كلمه دعا نكردی؟»

مجموعه آثاراستادشهیدمطهری، ج 18، ص: 245

مادر مهربان جواب داد: «پسرك عزیزم! اول همسایه، بعد خانه خود.» «1»